جمله آخر تو را ؟ می کند

ژانویه 29, 2009

ببین, کل داستان کوتاه به اون جمله آخرشه… یعنی نویسنده کل داستان رو می نویسه که تو رو برسونه به اون جمله آخر. از این داستان کوتاه های بلند منظورم نیستا! از داستان های کوتاهِ  کوتاه. داستان بلند هم که هیچی, اون مال قبلاً بودن که 24 ساعت روز واسه مردم زیاد بود, یکی می نشست 14 جلد کتاب می نوشت که روی هم 11 کیلو وزن داشتن, یعد یه نفر هم اونا رو می خوند. الان خوب من خودم در طول روز حداقل یک و نیم الی سیزده ساعت وقت کم میارم. البته چند بار سعی کردم یه چند جمله از اول کتاب رو با چند جمله از وسطش بخونم, به خلاصه ایی واسه خودم درست کنم بعد برم سر جمله آخر, خوب نشد. داستان کوتاه یه چیزه دیگس, کلاً تو این دوره زمو نه همه چی داره کوتاه میشه, آشپزی, ازدواج ها, دوستیا, آدم ها… خلاصه همه چی. ام جمله آخر داستان کوتاه به چیزه دیگس, نمی دونم بچه مچه بودید مورتال کمبت بازی کردید یا نه؟! اگه بازی نکردید که خوب کودکی داغونی داشتید حتماً. یه دو تا احمق همدیگرو می زدن که یکیشون جونش تموم بشه, بعد فینیش هیم میشد, تو فینیش هیم واساده بود و  سرش گیج  می رفت, بعد طرف یه ژان گولری می زد و یارو رو می ترکوند. کل داستان کوتاه همینه, نویسنده اینقد زر می زنه که تو رو برسونه به فینیش هیم, بعد با اون جمله آخر یه رمز بزنه بترکونتت… البته تو میتونی زرنگ باشی بفهمی نویسندهِ می خواد چیکار کنه بعد تو بترکونیش. البته مگه احمقی گند بزنی به داستان؟ هان؟ داستان کوتاه اینش حال میده که سریع می رسی به آخرش. بعد کتاب رو می بندی, زل می زنی به روبرو و داری به این فک می کنی که به چی فک بکنی. البته داستان خوب اینه که وقتی بستیش تو اون کله پوکت هیچی نگذره, همین طوی زل بزنی به روبرو…

یک پاسخ to “جمله آخر تو را ؟ می کند”


  1. اما به نظر من داستان کوتاه خوب اینه که وقتی تموم شد زل بزنی به دیوار و تو کله پوکت هیچی نباشه به غیر از یک چیز، اونم پلات داستان.


بیان دیدگاه